شاید بهتر باشه این بار از یک روزمره گی صحبت کنم . دیشب وقتی داشتم با یکی از دوستان پیاده روی میکردم به شخصی برخوردیم که میدانست هر دو حقوق خوانده ایم . هر دو شناخت کلی نسبت به او داشتیم و او شروع به پرسیدن سوال درباره مشکلات مالی و حقوقی خود از ما کرد. بعد از اینکه پاسخ های خود را گرفت شروع به صحبت راجع به مشکلات خود و اتفاقاتی که برای او رخ داده بود و در مراجع قضایی مجبور به پاسخ دادن شده بود نمود و در ادامه پس از این صحبت ها و پس از توجیح عمل و رفتار خود شروع به گفتن خاطرات دوران سربازی خود و رفتار هایی که با مجرمین و متجاوزین نموده بود کرد و ما تنها به صحبت های او گوش میدادیم و با خنده ای بی معنا جواب صحبت هایش را میدادیم. زمانی که شروع به ادامه مسیر خود کردیم و از او جدا شدیم دقیقا در ذهنم این مرور میشد:
عمل و جرم او با آن فردی که خود او را بچه مایه دار مینامید هیچ فرقی نداشت و تنها او در آن موقعیت توانسته بود از دید قانون و حقوق و عدالت به آن ماجرا مسلط شود هرچند عمل و جرم خود را با آن متفاوت می دانست در حالی که هیچ فرقی چه از لحاظ کیفی و یا کمیتی نداشت.
همه ما در گمان خود رفتارمان با دیگری کاملا متفاوت است و عمل ما جدای از دیگران است در حالی که اگر شخص ثالثی آن ها را بنگرد هیچ تفاوتی در ظاهر و باطن نمی توان از آن رفتار ها بدست آورد.
چه خوب است که اشتباهات خود را قبول کنیم و به جای توجیح آن در صدد جبران آن ها برآییم. یک عمل اشتباه ، اشتباه است و شخصیت من یا دیگری آن را توجیح نمی کند . این یعنی برابری و عدالت .
mahdifarahzaعم
به نام حضرت حق
سلام ...امروز دوست دارم یک ذره متفاوت تر واستون بنویسم. دوست دارم از زندگی و زیبایی هاش واستون بگم . از اینکه میشه با نگاهی مثبت هم زندگی را تجربه کرد. البته این را بگم که به واسطه کمک تنها یارو دلدار زندگیم دارم خودم هم به این دید میرسم که البته همه این ها رو در جهت تکمیل ذهنیت و تکامل خود به عنوان یک بشر میدونم که عشق ورزیدن را ازش یاد گرفتم ، دوست داشتن را بهم داد و دنیا را برای من زیباتر کرد.خدا هم از بنده اش سعادت دنیوی و اخروی را میخواد که اسبابش را هم همیشه واسمون فراهم میکنه اگر فقط یک ذره دقت کنیم کامل اون را مفهمیم و حسش میکنیم.
حالا به زبان جوانان امروز براتون توضیح میدم چون خودم هم غیر از این کمی واسم سخته توضیح دادن آن.. همیشه در اوج نا امیدی همه مون ته دلمون توی تاریکی های شب دنبال روزنه ای از نور و امید هستیم که گره از کار و مشکلات زندگی باز کنه ، و این اتفاق می افته با تلاش خودمون ،نه منتظر نشستن و دست روی دست گذاشتن. حتی یک فرد کمونیست در آخرین و سخت ترین بخش زندگیش به یکی توسل یا میشه اسمش را آرزو هم گذاشت امید می بنده و خواهش میکنه و کمک میخواد و این کمک گاهی بوسیله افزایش اراده است، گاهی به شکل انگیزه و گاهی به شکل یک کمک از فردی دیگر برای ما ارسال میشه و هزاران شکل دیگه ، فقط کافیه کمی دقت کرد و آن را درک کرد و فهمید... البته ساده لوح هم نباشید، گاهی یکسری ها به دنبال سوء استفاده از این حال شما هستند، پس دقت کنید .
حالا برخی ها هستند و کم لطفی میکنن و میگن که نه، این همه قدرت و اراده از خودمون بوده، خدا چی هست ؟ کی هست ؟ کجا بوده که حالا به ما کمک کنه؟!!!
و در جواب این ها این را عرض میکنم که اگر من انسان در قرن 19،20 و 21 دم از علم میزنم این را هم میفهمم که هیچ چیز بی دلیل نیست و قدرتی در نهایت همه این ها وجود داره و او بی نهایت مطلق که نام های مختلفی برای اون برگزیدیم ، «خدا» ،«الله»، «برهمن»، «راما»، «کریشنا» ، «ویشنو» ، «شیوا»، «یهوه»، «پدر، پسر و روح القدس»، «اهورا مزدا» ،«ژوپیتر»و «ژئوس ». که ما و این جهان را آفرید و درک هر یک از ما از او در اندازه علم، دانش، فهم و ایمانمان و هزاران ملاک دیگر است که قطعا مهمترین آن ایمان است . فقط کافی است کمی دقت کنیم.
گاهی با خودم میگم خیلی از اونها که پیامبر و امامش را دیدند ایمان نیاوردند از ما چه انتظاری است و فورا این جواب به ذهنم خطور میکنه که جاهلیت زمان نمی شناسد و خود را به نفهمی زدن آسان ترین کار است و حال ما معجزه او را در دستانمان داریم و هر روز برایمان آشکارا میشود و هر روز پرده ای از اسرار آن فاش میشود و باز هم هنوز سواد استفاده از آن را نداریم ولی هر روز قطره ای به ایمانمان می افزاید ، پس نمیتوان آن را نادیده گرفت. اگر تنها دم از عقل میزنیم همان عقل میگوید احتیاط را رعایت کن، اگر تنها دم از احساس میزنیم همان احساس می گوید تنها نیستیم ، اگر هر دو را داریم پس نگرش مثبت به زندگی را هم باید داشته باشیم که آن راه سعادت و خوشبختی است که همه بشریت آن را می جویند . عده ای یافته اند ولی خبر ندارند، عده ای دیگر فکر می کنند که یافته اند اما فرسنگ ها فاصله با حقیقت آن دارند. یک چیز دیگر را هم تا یادم نرفته بگم؛ ثروتمند بودن توی زندگی خیلی خوبه، اما وقتی آدم ثروتمند میشه که اول در واقعیت و حال زندگی کنه و دوم واسش تلاش کنه و فقط دنبال یک شانس نباشه بلکه اون شانس را خودش باید ایجاد کنه و با تلاش و توکل به خدا به خودش بده . در قرآن داریم که ضرب المثل هم برایمان شده است . از تو حرکت از من برکت. خواسته های ما سرنوشت ما هستند، پس درست انتخابشون کنیم. بعد از این همه میخوام
زیبایی های زندگی خودم را در حد کم واستون بشمارم و باقیش را به خودتون میسپارم و این میشه مثبت اندیشی که سعی کردم شروع کنم:
این که من زندگی را دوست دارم
این که خدا را دارم، خدایی که ما را آفرید
این که کسی را دارم که با تمام وجودم دوستش دارم و عاشقش هستم
این که پدر و مادرم را دارم و یک خانواده شاد دارم
این که به زندگی حال و آینده امیدوارم
چهار فصل سال را با تمام زیبایی هاش دارم مخصوصا پاییز و زمستان که غوغاست
لحظه های شاد دارم
از داشته هام راضی ام و امید و تلاش و پشتکار برای بهتر شدن دارم
دوست ها و همکار های خوب دارم که همیشه به هم کمک میکنیم و مراقب هم هستیم
این که یک ایرانی ام و وطن پرست
این که موسیقی را دوست دارم و بهم آرامش میده
این که سلامتی جسمی و روحی دارم
این که میتونم هر روز صبح زود با نشاط از خواب بیدار بشم و واسه زندگی بهتر تلاش کنم
این که شب با خیال راحت و به امید فردایی بهتر سرم را روی بالشتم میگذارم هر چند مشکلات زیاد هستند ولی باز همه همه اونها که گفتم را دارم . پس میجنگم واسه داشته هام و اونهایی که قرار بهشون اضافه بشه و زندگی خودم و شریک آینده ام که بهترین بخش این زندگیم را واسم ساخت را من هم میسازم.
کلام آخر: میتونی اسمش را بگذاری نصیحت یا یک نکته واسه پیشرفت؛ اول واقعیت را بفهمید و بعد در واقعیت زندگی کنید، روی هوا قدم برداشتن یعنی پسرفت و دور شدن از داشته ها .پس بسم الله...! نیمه پر لیوان را ببین .
خدایا شکرت