بهترین بیانی که میتونم باهاش شروع کنم این هست که اگر روزی من دنیا را خیلی بزرگ تصور میکردم امروز خوب میدونم که این ساخته ی ذهن من بوده و در واقع این ذهن ماست که ما رو میسازه ، پس میرسیم به همون جمله ی کلیشه ای که ذهنت را تغییر بده تا زندگی را تغییر بدی. به نظرم برای شروع خوب بود ، خودم که اینطور فکر میکنم، این را هم همین اول مسیر بگم که من کامل نیستم اما دوست دارم و تلاش میکنم که همیشه کامل تر از قبل بشم. پس اگر اینجا صحبتی میکنم ، این نه از خودپسندی و خود برتر بینی بلکه آموزه هایی هست که من از بزرگتران خودم چه در سن و چه در عقل (منظورم همون بزرگتر هاست) یادگرفته ام و توی زندگیم تلاش میکنم استفاده کنم ، چون از تئوری به واقعیت رسیدن بسیار سخت تر هست اما امکانش وجود داره .
اینجا بخشی کوچیکی از زندگی من هست که به اشتراک میگذارم .
این لحظه واسه شروع فکر کنم خوب رقم خورد.
و اما کلام اول ، ما آدمها خیلی از خاطراتمون را خوب ذخیره میکنیم که چی بشه ؟ که مبادا لحظه ای از دستمون گذر کنه ، چه خوب و چه بد ، اما در بین این خوب و بد چه بهتر که فقط خوب ها رو داشته باشیم و بد ها رو در حد عبرت حفظ کنیم ، چون از کینه و بدی کسی به جایی نرسیده . حالا چرا این را دارم ازش صحبت میکنم ، چون خودم کسی هستم که شدیدا درگیر برخی از بدی های زندگیم شدم که در حق من و نزدیکانم رخ داده ، من که همیشه نقل زبانم بخشش و گذشت از دیگران بوده ، این گذشت را خودم که در موقعیتش قرار گرفتم خیلی سخت بود واسم ، چون اون بدیها داشتند بهترین اتفاق زندگیم را ازم میگرفتند،اما ما موفق شدیم پشت بدی رو بزنیم زمین و دماغش را به خاک بمالیم و باز اما همون بهترین قسمت زندگی موجب شد کسانی که اون رفتار را داشتند بی خیال بشم ، چون متوجه شدیم که هرچی این کینه رو توی دلم بزرگ و بزرگتر کنم درواقع خودم را پیش اونها کوچیک و ضعیف نشون دادم و این مایه خوشحالی بقیه است و رنجش بیشتر خودم ، اونها بدی کردند و ما خوبی میکنیم ...رسم زندگی ما همین هست ...با نیکان مروت با دشمنان مدارا .
دلهاتون شاد ، زندگی هاتون رنگین
شب بخیر
.
دوست داشتی میتونی به بقیه هم اینها رو بگی ...