زندگی همیشه زیباست حتی توی اوج سختی ها مخصوصا وقتی این سختی ها را واسه هدف و انگیزه زندگیت به جون بخری...حداقل احساس بی خاصیتی بهت دست نمیده و میتونی با قدرت بیشتری به زندگی ادامه بدی و از اون لذت ببری...!
اما یک چیزی !
همیشه توی زندگی در سن جوانی همه فکر میکنیم که اگر کاری را انجام ندهیم قطعا در سنین بالاتر حسرت آن را خواهیم خورد اما این تئوری برای هرچیزی صدق نمیکند ، تاکید می کنم برای هر چیزی صدق نمی کند یعنی بعضی مواقع تئوری خیلی خوبی است اما در بعضی موقعیت ها و انتخاب ها بدترین نوع تئوری ها است و قطعا لذت های دیگر را از ما خواهد گرفت ، همیشه باید سعی کرد به درستی انتخاب کرد ؛ به گونه ای که وقتی در سنین بالاتر قرار گرفتیم کمتر این مسیله آزارمان بدهد که ای کاش این کار را انجام نداده بودم و یا حتی ای کاش در این کار بیشتر پشتکار از خود نشان داده بودم .
انسان جایز الخطا نیست بلکه ممکن الخطا است و این یعنی ممکن است اشتباه کنیم نه آنکه اجازه خطا داشته باشیم.
دنیا همیشه واسمون ای کاش داشته ، دارد و خواهد داشت چرا که فطرت انسان سیری ناپذیر است و قطعا همیشه به دنبال ترقی و پیشرفت و جذب بیشترین لذت های زندگی است ولی چه زیبا تر می شود وقتی که از پاکی های زندگی لذت ببریم .
آری ، می شود در مردآب بود از آن هم لذت برد زیرا آن هم زیبایی های خود را نهفته دارد ، و یا حتی در لجن بود و از آن لذت برد با همان مصداق اما باید به این نیز اندیشید که همیشه همدمان و همنشینانی خواهیم داشت که در آن لجن ها دست و پا می زنند اما خبر از زشتی های آن ندارند ،لذتی کوتاه و گذرا در مقابل زشتی بسیار که ممکن است تمام زندگی گریبان گیرمان شد و در عین اینکه ممکن است هم نباشد اما آنها خبر ندارند که موقعیت ها و زیبایی های بالاتر از آن هم وجود دارد. زمانی متوجه آن میشویم که یک فرد از مرتبه ای بالاتر، از بر این مردآب گذر کند و ما را محو زیبایی ها و دل انگیزی های آن مرتبه کند....اما آیا همیشه اینگونه است ؟! شاید این فرد امروز بیاید، شاید فردا ها و شاید هرگز گذری بر دل مردآب نکند و ما نیز در خیال برتری خود بمانیم و نفهمیم که چه زیباتر می شود زندگی کرد و از آن لذت برد .
مثالی ساده از زندگی امروز برایتان میگویم ؛ همه ما میدانیم که سطح علمی و ارزشی هر دانشگاه متفاوت است و هر فردی لیاقت حضور در هر دانشگاهی را ندارد و باید برای بدست آوردن آن بجنگد و این یک قانون در ارزش گزاری انسان برای انسان است ؛ آری بوده اند کسانی که در بهترین دانشگاه ها تحصیل نکرده اند اما به موفقیت ها رسیده اند، اما اگر اندکی در زندگی آن ها واکاوی کنیم خواهیم دید و فهمید که چه بهایی برای به دست آوردن آن داده است، به شکلی دیگر میگویم تا برایتان ملموس تر شود؛ همه ما می توانیم ثروتمند شویم اما هم از راه درست و هم از راه اشتباه ، من میتوانم با زیرپا گذاشتن حق دیگران و نادیده گرفتن آنها خود را دز زر های طلایی غرق کنم و هم می توانم همچون فردی با شرافت و حق شناس از راه صحیح و با کمی دقت و درست قدم برداشتن به ثروتی بی مثال از زر و شوکت و مقام دست یابم .
همه چی در زندگی برگفته از ساختار فکری و عقاید ماست و اگر دقت کنیم خواهیم دید که همان ها است که زندگی ما را پر از واقعیت های وجودی خود کرده است . مثال آن را می توان در دنیای مجازی آورد که همه ما سعی داریم خود را آنگونه که نیستیم و آنگونه که برای دیگران لذت بخش است نشان دهیم تا خود را در تلاطم زندگی هایمان ببینیم دریغ از آنکه لذتی کوتاه است و افسردگی های بسیار در این راه، آن است که در آن زمان احساس بی خاصیت بودن به سراغمان می آید و عده ای آن را باور نمی کنند و باز هم به جلو می روند ، عده ای فرار می کنند و خود را به بی خیالی می زنند و نه پیش می روند و نه برگشت می کنند و عده ای دیگر نیز تاملی می کنند و سعی میکنند این بار کمی ، اندکی و ذره ای در قدم های بعد ی خود تامل کنند و خاصیت های زندگی خود را دریابند...!
بشر نیامده است که ظلم کند، که غارت کند، که خون بر خاک ریزد، که دل آتش زند و خانه بر اندازد یا که خوی حیوانی خود را به رخ دیگر موجودات کشد و چه ابلهانه است این عمل ؛ آری ، رسالت بشر انسانیت است و تعالی آن ، این را هم در علم می توان یافت ، هم در فرهنگ ، هم در جامعه بودن و پیشرفت کردن ، هم در موسیقی و هم در بسیاری از دیگر زیبایی های دنیوی ، همه چیز نسبی است اما این نسبیت ها در فطرت انسان است، کافی است خود را بشناسیم و درک مان را نسبت به آن تعالی بخشیم .
این با ر برایتان اینگونه نوشتم تا که خود بدانم در درونم چه می گذرد...
نوشته من تنها برای خود من است
هیچکس را نباید به دلیل قبول نداشتن این افکار سرزنش کرد
چرا که من نیز انسان هستم و ممکن الخطا
اما در پی آن نیز هستم که درست بشناسم و با تامل قدم بردارم
پس ناراحت از قضاوت ها و نظرات عادلانه شما نخواهم شد .
فقط یک نکته دیگر را هم بگویم و تمام : در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند/ گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
یا حق