ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به نام و یاد خدا
همیشه آدمها مدعی هستند که هر کاری که انجام میدهند در مسیر درست خود قرار دارد اما این درست بودن در دیدگاه برخی از افراد خود برتربین تنگ نظر کاملا متفاوت هست از اون چیزی که واقعا درست است و به هیچ صراطی هم این افراد مستقیم نیستند و اولویت اول و آخرشون کسب مقام و منزلت از طریق کوولی گرفتن و یا روفتن بقیه افراد و اطرافیان هست که هر دو دسته کاملا آدم های بدبختی هستند و در نظامات اداری و سیاسی ما این دست افراد حضور پر رنگی دارند و میشه گفت جمع بزرگی از مدیران خرد تا عالی رتبه نظام را هم در بر می گیرد. نظام حقوقی و اصل قانون که برگرفته از عرف هست این سیستم را کاملا فاسد می داند اما متاسفانه این قشر بر اثر سهل انگاری خود ما آنچنان قدرتی پیدا کرده اند که به این راحتی ها نمیتوان پشت آنها را به خاک زد و یک نفس راحت از دست آنها کشید چرا که این قشر زیر آب زن آنقدر خود را مظلوم و بی گناه جلوه میدهند که آدم ناخودآگاه دچار ترحم بسیار بدی حتی در سیستم مدیریتی سالم نیز نسبت به آنها می شود و این از خصایص بد ما ایرانی هاست که در بعضی از جاهای نامربوط و بسیار بد از روی احساسمان انتخاب میکنیم و این تخم بد را در جامعه میکاریم تا که آنها بیش از پیش قدرت یابند و خود ما را بر دلیل همان ترحم بی جا با خاک یکسان کنند.
آری، قانون و مواد قانونی تمام قد با این جریان مخالف است اما ای وای از زمانی که مجری قانون ما همان شخص ناجور ما شود؛ فکرتان به سمت دولت نرود و از کوچکترین جزء اجتماع یعنی خود شما این جریان آغاز شده است و نمیتوانید آن را رد یا تایید نیز کنید. همه ی انسان ها زمانی که بین بد و بدتر می خواهند انتخاب کنند میگویند خوب باید بد را انتخاب کرد اما دقیقا متوجه نیستند که چرا باید بد انتخاب شود؛ آنها فقط سخت تر نشدن شرایط می بینند در اصل که در اینجا مسیله بسیار فراتر از این حرفها است. زمانی که فرد بد انتخاب می شود ما او را قطعا بد میدانیم حال هر چه هم با انتخاب شدندن با دم مان گردو بشکنیم دلیل بر خوب بودن آن بد نیست. من خوشحال میشوم که آن بد انتخاب میشود اما چرا ؟
زیرا آن فرد بد هرچند که هوشیار است اما این فرصت را بیشتر در اختیار من قرار می دهد تا که شرایط بهتری نسبت به وضعیت بدتر برای خودمان یعنی کشورمان فراهم سازم و آن ها را از صدر مدیریت ناسالم به پایین سوق دهم و سپس خارج کنم تا که انتخاب بعدی من بین خوب و بد باشد و این بار از بدتر خبری نیست و این همان رمز موفقیت بیرون راندن رقیب نامرد از میدان است .
خیلی پریشان برایتان نوشتم چرا که حال خودمان به همین پریشانی گشته است و هر چقدر هم آن را تمییز و مرتب میسازیم این پریشانی آنقدری زیاد است که این تغییرات کمتر به چشم من و شما می آید اما باز هم مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید ... .
شاید بهتر باشه خطاب به این دست مدیران و افراد عرض کنم که آدم وقتی بد کسی را در خفا و به دور از چشمانش اظهار می کند که او را بزرگتر و توانمندتر و لایق تر از خودش ببیند وگرنه انسانهای بزرگ که بزرگتر از این حرف ها هستند که بخواهند برای حفظ بزرگی خودشان دیگران را مورد آسیب قرار دهند تا که خود شاید و باز شاید همانقدر بزرگ بمانند چرا که آن ها یعنی همان انسانهای بزرگ از ذات خود بزرگ شده اند نه از خودفروشی و دگر فروشی که وجدانی در آن نیست.
پ ن : گریزی میزنیم به ...بزارید نگم .....! بگم ؟ سندش موجود هست نشان بدهم ؟
پ ن 2 : دنیا خیلی گرد شده واسم ...اصلا یک وضعیت خوب پیدا کرده که دیدنی شده شدید.....!