Mahdi Esmaeili

Mahdi Esmaeili

Live and Life
Mahdi Esmaeili

Mahdi Esmaeili

Live and Life

شهید قهرمان

به نام دادگر یکتا، نه نام خدای شهیدان

مدت زیادی هست که خودم هم به این دیوار توو در توو سر نزده بودم ... حال امروزی که به دیروز مبدل شده است برایم به مثال همان غریب آشنا بود ...غریب بود چون تنها بود؛ آشنا بود چون عاشق بود...! نمی خواهم ناله کنم  ، نمی خواهم ستایشی هم بکنم...میخواهم فقط خاطره ای را برای دل خود به یاد آورم . زمانی که آدم قدم به دنیا نهاد و یا قبل تر از آن زمانی که حوا آدم را و آدم حوا را یافت ...آنها عاشق بودند و خدا نیز بشارتشان داده بود به عشق و وفا...!حال آن روز ساده تر از آن بود که فکرش را بکنیم اما زبان من قاصر از آن همه سادگی است ...چرا که این زبان به دنبال شکوه و منزلت است و آن حال خود شکوه بودو  جلال در دل دنیایی ساده  !

چرا همه چیز را با هم میگویم ؟

-نمیدانم

- بگذار شکل دیگری بگویم .

زمان کم است و سخن کوتاه باید کرد...نفسی می آید اما تا به کی و کجا نمیدانم ...سر به بالین کدام خاک بگذارم نمیدانم ....کار باقیمانده چقدر باشد نمیدانم....!

اما این را میدانم تا دل هست و عشق و لیلی من،  نمیخواهم تنهایش بگذارم ، نمیخواهم بی پناهش ببینم ، میخواهم سنگ صبوری در بر آن دل و جان باشم  و  دلداده خنده به لب و جان و تن هجرت جانم به جهانش باشم.

-میدانم که نه دیده ای و نه شنیده ای

این را بخوان که تنها ماده ای از آن وصیت است ...

الهی ، تو جانم بخشیدی . الهی تو از روح خود در من دمیدی. الهی تو عشق را با نرگس لیلی به من بخشیدی و  عمرم دادی...

اگر جان خواهی و جان در کف دست بدیدی قسم بر همان  آیه ی دل از آن کتاب

ظهورش را ندیدم من

شهادت می بنوشم من

ولی اول به خلقت خدمتی گردد

زمینت آباد گردد

بنده ات راضی ز احوال دل و جان و تنم گردد

که نفرینی نباشد در پی این عشق

که عاشق بر دل معشوق قسم یاد کرده است

نمیرم تا که مرگم  را رضایت بر دلم  بخشد

ولی روحم به لیلا نرگسم بخشم که پاکی در تن و جان و دلش دیدم

که عشقم را به او دیدم

مبادا غصه اش بینم

سپارم در پس مرگم همی او را به تو

که مجنون جهان باشم اگر آن بیستون را چنان نقشم

پس این شد آن وصیت بر تو ای یکتا

شهیدم کن شهادت در پس این دل بنوشم من

لب لیلا تو خندان کن

تو ای لیلا ی مجنونم

نگه گریان مبادا تو

که گریان میشود قلبم

تو را خندان میخواهم

تو را شــــاد میخواهم

قسم دادم خدا را من

قسم دادم خدا را من

قسم....

لحظه های میگذرند

گاهی باید به خودت فرصت بدی تا ببینی زمان چه چیزی را برای تو رقم میزنه ...گاهی اوقات باید خوب همه چیز را زیر نظر بگیری تا غافلگیر زمان و روزگار هم نشی...گاهی اوقات باید به همه اختیار عمل بدی تا بهتر اونها رو بشناسی  و بهتر بتونی در زمان اون ها رو درک کنی و بفهمی ...گاهی اوقات لازم زندگی رو بیخیال بشی و گذر عمر ببینی ...گاهی  زمان ها هم لازم که سخت به زندگی فکر کنی و ببینی کجای اون قرار داری و چقدر دیگه فرصت داری ...گاهی هم باید فکر کنی که امشب آخرین شب زندگی واست و با لذت آخرین نفس هات را بکشی...و باید همونطور هم گاهی وقتی میخوای  بخوابی اینقدر تمیز واسه فردات برنامه ریزی کنی که اوج لذت را از زندگی ببری   .
همه این گاهی اوقات ها فقط برای گاهی اوقات  و حتی  همیشه هم میشه گفت باید باشند .
اما یک همیشگی هم وجود داره و اون (.........) (چون واسه خودمه ترجیح میدم نگم)
همیشگی هر فردی متفاوت میتونه باشه و اون به شخصیت آدم ها و درک و شناخت اونها از هم بر میگرده....اما یک چیز را هیچ وقت از یاد نمیبرم، اینکه وقتی کسی اشتباهی بکنه و ناراحت بشم ، هیچ وقت هیچ چیزی نمیگم و فقط ناراحتیم را با خود بی تابم تقسیم میکنم  و این یک مدل از رابطه خودم و خداست ...چون وقتی من اشتباه میکنم اون هیچی بهم نمیگه و فقط غصه ام را میخوره و سعی میکنه کمکم کنه ... ! خدا خیلی خدایی میکنه که فقط غصه میخوره ولی به دل نمیگیره و سعی میکنه راه بی نیاز شدن بنده اش روی  زمین را بهش نشون بده...حالا این بی نیازی یعنی چی را یکبار دیگه میگم ...!
پست نوشت :         آری ... لحظه ها میگذرند و چقدر زود دیر میشود ...!
.
.
.
.
.
.
.
.
دردی ست در دلم
که دوایش
نگاه توست
دردا که درد هست و
دوا نیست
بگذریم
"شعر: سامانی"

زندگی همیشه زیباست حتی توی اوج سختی ها.

زندگی همیشه زیباست حتی  توی اوج سختی ها  مخصوصا وقتی این سختی ها را واسه هدف و انگیزه زندگیت به جون بخری...حداقل احساس بی  خاصیتی بهت دست نمیده و میتونی با قدرت بیشتری به زندگی ادامه بدی و  از اون لذت ببری...!
اما یک چیزی !
همیشه توی زندگی در سن جوانی همه فکر میکنیم که اگر کاری را انجام ندهیم قطعا در سنین بالاتر حسرت آن را خواهیم خورد اما این تئوری برای هرچیزی صدق نمیکند ، تاکید می کنم برای هر چیزی صدق نمی کند یعنی بعضی مواقع تئوری خیلی خوبی است اما در بعضی موقعیت ها و انتخاب ها بدترین نوع تئوری ها است و قطعا لذت های دیگر را از ما خواهد گرفت ، همیشه باید سعی کرد به درستی انتخاب کرد ؛ به گونه ای که وقتی  در سنین بالاتر قرار گرفتیم کمتر این مسیله آزارمان بدهد که ای کاش این کار را انجام نداده بودم و یا حتی ای کاش در این کار بیشتر پشتکار از خود نشان داده بودم .
انسان جایز الخطا نیست بلکه ممکن الخطا است و این یعنی ممکن است اشتباه کنیم نه آنکه اجازه خطا داشته باشیم. 
دنیا همیشه واسمون ای کاش داشته ، دارد  و خواهد داشت چرا که فطرت انسان سیری ناپذیر است و قطعا همیشه به دنبال ترقی و پیشرفت و جذب بیشترین لذت های زندگی است ولی چه زیبا تر می شود وقتی که از پاکی های زندگی لذت ببریم .
آری ، می شود در مردآب  بود از آن هم لذت برد زیرا آن هم زیبایی های خود را نهفته دارد  ،  و یا حتی در لجن بود و از آن لذت برد  با همان مصداق اما باید به این نیز اندیشید که همیشه همدمان و همنشینانی خواهیم داشت که در آن لجن ها دست و پا می زنند اما خبر از زشتی های آن ندارند ،لذتی کوتاه و گذرا در مقابل زشتی بسیار که ممکن است تمام زندگی گریبان گیرمان شد و در عین اینکه ممکن است هم نباشد اما آنها  خبر ندارند که  موقعیت ها و زیبایی های بالاتر از آن هم وجود دارد. زمانی متوجه آن میشویم که یک فرد از مرتبه ای بالاتر،  از بر این مردآب گذر کند و  ما را محو زیبایی ها و  دل انگیزی های  آن مرتبه کند....اما آیا همیشه اینگونه است ؟! شاید این فرد امروز بیاید، شاید فردا ها و شاید هرگز گذری بر دل مردآب نکند و ما نیز در خیال برتری خود بمانیم و نفهمیم که چه زیباتر می شود زندگی کرد و از آن لذت برد .
مثالی ساده از زندگی امروز برایتان میگویم ؛ همه ما میدانیم که سطح علمی و ارزشی هر دانشگاه متفاوت است و هر فردی لیاقت حضور در هر دانشگاهی را ندارد و باید برای بدست آوردن آن بجنگد و این یک قانون در ارزش گزاری انسان برای انسان است ؛ آری بوده اند کسانی که در بهترین دانشگاه ها تحصیل نکرده اند اما به موفقیت ها رسیده اند، اما اگر اندکی در زندگی آن ها واکاوی کنیم خواهیم دید و فهمید که چه بهایی برای به دست آوردن آن داده است، به شکلی دیگر میگویم تا برایتان ملموس تر شود؛ همه ما می توانیم ثروتمند شویم اما هم از راه درست و هم از راه اشتباه ، من میتوانم با زیرپا گذاشتن حق دیگران و نادیده گرفتن آنها خود را دز زر های طلایی غرق کنم و هم می توانم همچون فردی با شرافت و حق شناس از راه صحیح و با کمی دقت و درست قدم برداشتن به ثروتی بی مثال از زر و شوکت و مقام دست یابم .
همه چی در زندگی برگفته از ساختار فکری و عقاید ماست  و اگر دقت کنیم خواهیم دید که همان ها است که زندگی ما را پر از واقعیت های وجودی خود کرده است . مثال آن را می توان در دنیای مجازی آورد که همه ما سعی داریم خود را آنگونه که نیستیم و آنگونه که برای دیگران لذت بخش است نشان دهیم تا خود را در تلاطم زندگی هایمان ببینیم دریغ از آنکه لذتی کوتاه است و افسردگی های بسیار در این راه، آن است که در آن زمان احساس بی خاصیت بودن به سراغمان می آید و عده ای آن را باور نمی کنند و باز هم به جلو می روند ، عده ای فرار می کنند و خود را به بی خیالی می زنند و نه پیش می روند و نه برگشت می کنند و عده ای دیگر نیز تاملی می کنند و سعی میکنند این بار کمی ، اندکی  و ذره ای در قدم های بعد ی خود تامل کنند و  خاصیت های زندگی خود را دریابند...!
بشر نیامده است که ظلم کند، که غارت کند، که خون بر خاک ریزد، که دل آتش زند و خانه بر اندازد یا که خوی حیوانی خود را به رخ دیگر موجودات کشد و چه ابلهانه است این عمل ؛ آری ، رسالت بشر انسانیت است و تعالی آن ، این را هم در علم می توان یافت ، هم در فرهنگ ، هم در جامعه بودن و پیشرفت کردن ، هم در موسیقی و هم در بسیاری از دیگر زیبایی های دنیوی ، همه چیز نسبی است اما این نسبیت ها در فطرت انسان است، کافی است خود را بشناسیم و درک مان را نسبت به آن تعالی بخشیم .
این با ر برایتان اینگونه نوشتم تا که خود بدانم در درونم چه می گذرد...
نوشته من تنها برای خود من است
هیچکس را نباید به دلیل قبول نداشتن این افکار سرزنش کرد
چرا که من نیز انسان هستم و ممکن الخطا
اما در پی آن نیز هستم که درست بشناسم و با تامل قدم بردارم
پس ناراحت از قضاوت ها و نظرات عادلانه شما نخواهم شد .
فقط یک نکته دیگر را هم بگویم و تمام : در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند/ گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
یا حق

به دنبال یک الکترون مثبت

به نام حضرت حق

سلام ...امروز دوست دارم یک ذره متفاوت تر واستون بنویسم. دوست دارم از زندگی و زیبایی هاش واستون بگم . از اینکه میشه با نگاهی مثبت هم زندگی را تجربه کرد. البته این را بگم که به واسطه کمک تنها یارو دلدار زندگیم دارم  خودم هم به این دید میرسم که البته همه این ها رو در جهت تکمیل ذهنیت و تکامل خود به عنوان یک بشر میدونم که عشق ورزیدن را ازش یاد گرفتم ، دوست داشتن را بهم داد و دنیا را برای من  زیباتر کرد.خدا هم از بنده اش سعادت دنیوی و اخروی را میخواد که اسبابش را هم همیشه واسمون فراهم میکنه اگر فقط یک ذره دقت کنیم کامل اون را مفهمیم و حسش میکنیم.

حالا به زبان جوانان امروز براتون توضیح میدم چون خودم هم غیر از این کمی واسم سخته توضیح دادن آن.. همیشه در اوج نا امیدی همه مون ته دلمون توی تاریکی های شب دنبال روزنه ای از نور و امید هستیم که گره از کار و مشکلات زندگی باز کنه ، و این اتفاق می افته با تلاش خودمون ،نه منتظر نشستن و دست روی دست گذاشتن. حتی یک فرد کمونیست در آخرین و سخت ترین بخش زندگیش به یکی توسل یا میشه اسمش را آرزو هم گذاشت  امید می بنده و خواهش میکنه و کمک میخواد و این کمک گاهی بوسیله افزایش اراده است، گاهی به شکل انگیزه و گاهی به شکل یک کمک از فردی دیگر برای ما ارسال میشه و هزاران شکل دیگه ، فقط کافیه کمی دقت کرد و آن را درک کرد و فهمید... البته ساده لوح هم نباشید، گاهی یکسری ها به دنبال سوء استفاده از این حال شما هستند، پس دقت کنید .

حالا برخی ها هستند و کم لطفی میکنن و میگن که نه، این همه قدرت و اراده از خودمون بوده، خدا چی هست ؟ کی هست ؟ کجا بوده که حالا به ما کمک کنه؟!!!

و در جواب این ها این را عرض میکنم که اگر من انسان در قرن 19،20 و 21  دم از علم میزنم این را هم میفهمم که هیچ چیز بی دلیل نیست  و قدرتی در نهایت همه این ها وجود داره و او بی نهایت مطلق که نام های مختلفی برای اون برگزیدیم ، «خدا» ،«الله»، «برهمن»، «راما»، «کریشنا» ، «ویشنو» ، «شیوا»، «یهوه»، «پدر، پسر و روح القدس»، «اهورا مزدا» ،«ژوپیتر»و «ژئوس ».  که ما و این جهان را آفرید  و درک هر یک از ما از  او در اندازه علم، دانش، فهم و ایمانمان و هزاران ملاک دیگر است که قطعا مهمترین آن ایمان است . فقط کافی است کمی دقت کنیم.

گاهی با خودم میگم خیلی از اونها که پیامبر و امامش را دیدند ایمان نیاوردند از ما چه انتظاری است  و فورا این جواب به ذهنم خطور میکنه که جاهلیت زمان نمی شناسد و خود را به نفهمی زدن آسان ترین کار است و حال ما  معجزه او را در دستانمان داریم  و هر روز برایمان آشکارا میشود و هر روز پرده ای از اسرار آن فاش میشود و باز هم هنوز سواد استفاده از آن را نداریم ولی هر روز قطره ای به ایمانمان می افزاید ، پس نمیتوان آن را نادیده گرفت. اگر تنها دم از عقل میزنیم همان عقل میگوید احتیاط را رعایت کن، اگر تنها دم از احساس میزنیم همان احساس می گوید تنها نیستیم ، اگر هر دو را داریم  پس  نگرش مثبت به زندگی را هم باید داشته باشیم که آن راه سعادت و خوشبختی است که همه بشریت آن را می جویند .  عده ای یافته اند ولی خبر ندارند، عده ای دیگر فکر می کنند که یافته اند اما فرسنگ ها فاصله با حقیقت آن دارند. یک چیز دیگر را هم تا یادم نرفته بگم؛ ثروتمند بودن توی زندگی خیلی خوبه، اما وقتی آدم ثروتمند میشه که اول در واقعیت و حال زندگی کنه و دوم واسش تلاش کنه و فقط دنبال یک شانس نباشه بلکه اون شانس را خودش باید ایجاد کنه و با تلاش و توکل به خدا به خودش بده . در قرآن داریم که ضرب المثل هم برایمان شده است . از تو حرکت از من برکت. خواسته های ما سرنوشت ما هستند، پس درست انتخابشون کنیم. بعد از این همه میخوام

زیبایی های زندگی خودم   را  در حد کم واستون بشمارم و باقیش را به خودتون میسپارم و این میشه مثبت اندیشی که سعی کردم شروع کنم:

این که من زندگی را دوست دارم

این که خدا را دارم، خدایی که ما را آفرید

این که کسی را  دارم که با تمام  وجودم دوستش دارم و عاشقش هستم

این که پدر و مادرم را دارم و یک خانواده شاد دارم

این که به زندگی حال و آینده امیدوارم

چهار فصل سال را با تمام زیبایی هاش دارم مخصوصا پاییز و زمستان که غوغاست

لحظه های شاد دارم

از داشته هام راضی ام و امید و تلاش و پشتکار  برای بهتر شدن دارم

دوست ها و همکار های خوب دارم که همیشه به هم کمک میکنیم و مراقب هم هستیم

این که یک ایرانی ام و وطن پرست

این که موسیقی را دوست دارم  و بهم آرامش میده

این که سلامتی جسمی و روحی دارم

این که میتونم هر روز صبح زود با نشاط از خواب بیدار بشم و واسه زندگی بهتر تلاش کنم

این که شب با خیال راحت و به امید فردایی بهتر سرم را روی بالشتم میگذارم هر چند مشکلات زیاد هستند ولی باز همه همه اونها که  گفتم را دارم . پس میجنگم واسه داشته هام و اونهایی که قرار بهشون اضافه بشه و زندگی خودم و شریک آینده ام که بهترین بخش این زندگیم را واسم ساخت را من هم میسازم.

 

کلام آخر:  میتونی اسمش را بگذاری نصیحت یا یک نکته واسه پیشرفت؛ اول واقعیت را بفهمید و بعد در واقعیت زندگی کنید، روی هوا قدم برداشتن یعنی پسرفت و دور شدن از داشته ها .پس بسم الله...! نیمه پر لیوان را ببین .

خدایا شکرت